زندگینامه

به نام خداوند جان آفرین         حکیم سخن در زبان آفرین

در خانواده ای اصیل و فرهنگی ، پا به عرصه وجود گذاشتم. سالهای کودکیم در یکی از محله های اصیل تهران سپری شد ، در خانه ای بزرگ و قدیمی ،که میراث مادر بود ، و چون دست و دل او خرّم و گشاده ، با حیاط ها و ایوان ها و باغچه و حوض...! تا پایان دوره دبستان در چنین فضایی زیستم ، پس از آن ، آرام آرام زمزمه های نوگرایی آغاز شد ، و خانه و کاشانه و محله و مدرسه و بسیاری چیزهای دیگر تغییر کرد ، خانه بزرگ قدیمی با قصه های قدیمی اش ، محکوم به فنا بود. تا خانه های کوچک نو ، با قصه های نو ، بر خرابه های آن بنا شود... .

پدر فرهیخته ام استاد کاظم نجم که دانش و عرفان و معنویتش زبان زد همه آشنایان است ، و تأثیرات عمیق فرهنگی و معنویش ، در قلب هر که او را می شناخت حک شده است ، خود ، ادیب و هنرمندی عارف و جامع علوم و فنون بود (از نقاشی ، مجسمه سازی ، موسیقی ، تئاتر ، خطاطی ، شعر ، عرفان و علوم انسانی گرفته تا ورزش و ریاضیات) او شخصیتی چند بعدی و تشنه آموختن و آموزش دادن بود. از کودکی شعر می سرود و نقاشی می کرد و زیبا می نوشت. اولین شعری که از او بخاطر دارم به هشت سالگی اش باز می گردد :

اول کارها به نام خدا                    آفریننده زمین و سما

         آن جهان دار خالق یکتا                    آن که تای است و نیستش همتا

  که زبان لال گشنه در مدحش                    که قلم سر شکسته در وصفش

   آن که بر کارها بود ناظر                    بر زمین و زمان همه قادر

 آن که در امر اوست از انسان                    و از جماد و نبات و هم حیوان

 شاکرم در برابرش همه وقت                     گر نشاند مرا بر خاک یا بر تخت

   نجم ورد زبان خود بنما                     ما رضاییم با رضای خدا

کاظم نجم

پختگی این سروده در چنین سن و سال کودکانه ای همیشه مرا شگفت زده کرده است، همچنانکه دیدن خط خوش، نظم و دقت و انگیزه در نگارش جزوات و دفتر های دبستان و دوران تحصیلش، که هنوز باقی است.او كه ذهني جستجوگر و قلبي سرشار از عشق و ايمان داشت ، تشنه دانستن بود و پس از پایان دوران دبیرستان  از بسياري هنرستان ها و دانشسراهاي مقدماتي و عالي (چون هنرستان هنرپيشگي ، دانشسراهاي تربيت معلم ، تربيت بدني و ...) با موفقیت فارغ التحصيل شد.اما آرام نداشت تا سرانجام گمشده واقعي خود را در دانشکده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهرن پيدا كرد ، و مراحل علمي از ليسانس تا دكترا را در آنجا طي كرد ، و همزمان به تدريس وسمت هاي مختلف در وزارت فرهنگ نيزاشتغال داشت. هرچند مشغله تأمين خانواده و تعليم و تربيت فرزندان و رسيدگي به دردها و نيازهاي افراد آشنا و بيگانه كه دست نياز به سوي او و رهنمودهايش مي گشودند و بی اعتنایی اش به مظاهر دنيوي و كسب نام و شهرت و گرايش عميقش به سوي حقايق معنوي ، فرصت عملي كردن استعدادهاي گوناگون و عرضه و انتشار آثارناتمام و پراکنده اش را به او نداد، اما در واقع ، هر مطلبي درباره من مطلبي است درباره او. بنابراين بدون درنظر گرفتن تأثيرات عميق و سازنده او نمي توانم ، درباره زندگي شخصي ، اجتماعي ، و فرهنگي ام چيزي بنويسم و بدون ذكر نام و نقش پدر و مادرم زندگي نامه خود را آغاز كنم. همچنانكه نمي توانم تأثيرات مهم و جريان ساز نياكانم را در عرصه علم و فرهنگ اين مرز و بوم ناديده بگيرم و سخني از آن به ميان نياورم.

جد اعلايم حاج  ميرزا عبدالغفار خان نجم الدوله از مفاخر نامی ایران ، فرزند ملاعلي محمد در خانداني اهل علم و فضيلت به دنيا آمد و رشد كرد. (1255 -1326 ه.ق)

پدرش ملاعلي محمدخان ، ملقب به «غياث الدين جمشيد ثاني» دانشمندي بزرگ و صاحب نام بود ، اكتشافات ، اختراعات و تأليفات و تصنيفات متعدد اين دانشمند برجسته به ويژه در علوم رياضي و نجوم يگانه است. ابوالحسن فروغي ، ضمن شرح حالي كه در سال 1326ه.ق درباره عبدالغفار خان نجم الدوله نگاشته است ، در مورد پدر وي (ملاعلی محمد) چنين مي نويسد:

«مرحوم ملاعلي محمد خان – از روي حقيقت و انصاف ، از اجله دانشمندان ايران ، بلكه از اعاظم رجال دوران به شمار مي آمد. فن مخصوصش رياضي قديم بوده و در اين فن با عظمت ، رياضتي عظيم برده ، به حدّي كه از كاشفين و مخترعين علوم و فنون به حساب مي آيد و ملاحظه اكتشافاتش در مسائل جبري به صاحبان اين علم خدمت هاي بي حساب نمايد... مختصر پدرِ دانشمندِ حاجي نجم الدوله از مفاخر بزرگ مملكت ما مي باشد ، كه بايستي آثار وجودش در قرون و اعصار بماند و نهال هاي تازه و تر در زمين بابركت دانش و مال نشاند.»

باري ، عبدالغفار خان ، كه از نعمت وجود چنين پدر فاضل و معلم  منحصر بفردي برخوردار بود ، علوم مرسوم زمان ، به ويژه كل رياضيات و هيأت و نجوم رانزد پدر فرا گرفت. و چون ملامحمدخان از سوي اعتضادالسلطنه وزیر معارف، که بر علم او واقف بود براي تدريس در مدرسه تازه افتتاح شده دارالفنون (1368ه.ق) به تهران دعوت شده بود ، او نيز همراه پدر فرهيخته و پرآوازه اش از اصفهان به پايتخت آمد و در زمره شاگردان اولين دوره مدرسه دارالفنون قرار گرفت. و به سرعت به علوم جديد به خصوص رياضيات و هيأت و نجوم و همچنين زبان هاي فرانسه و انگليسي تسلط كامل يافت و در سن 19 سالگي با سمت «معلم كل علوم رياضي و مهندسي» دارالفنون به تدريس مشغول شد (و بیش از پنجاه سال تا پايان عمر به تدریس و ترویج علوم به وبژه علم نجوم پرداخت و همزمان به تصنيف و تأليف و تصحيح آثاري ماندگار و ارزشمند و ارائه خدمات علمي مهم و متحول كننده اي پرداخت.نجم الدوله در مقدمه کتاب بدایت النجوم می نویسد(انقدر که حقیر در علم هیات و نجوم جدید چیز نوشته در سایر علوم هنوز ننوشته ، من جمله در سال 1284 به امر شاهنشاه شهید ناصرالدین شاه کتابی در علم هیات نوشت به اندازه شش هزار بیت، بعد آن را بسط داد شد شش هزار بیت در دو مجلد و آن را قانون ناصری نام نهادم).

آثار نجم الدوله بالغ بر پنجاه كتاب و رساله ، طيف گسترده اي از علوم و فنون و معارف را در بر مي گيرد. از حساب و هندسه و جبر و مثلثات گرفته تا علوم غريبه ، هيأت و نجوم جديد و قديم ، فلسفه و حكمت ، ادبيات ، جغرافيا ، نقشه برداري ، آمار ، علم مخروطات جر ثقیل و رنگسازي و نقشه كشي صنعتي و ... .

برخی از آثار او : بدایت الحساب ، اصول هندسه ، مثلثات مسنقیمه الخطوط،هندسه مبتدی ، جغرافیای بزرگ با نقشه رنگین ، رساله تطبیقه در تبدیل سنه ی هجری و مسیحی به یکدیگر،بدایت النجوم ، حل مالاینحل در حل مسائل لا ینحل خلاصه الحساب (شیخ بهایی) ، نهایت الحساب ، بدایت الجبر ، مثلثات کروی ، جبرو مقابله ، توپوگرافی ، قانون ناصری در علم نجوم(دو جلد) ، کتاب آسمان در هیات و نجوم ، هیات جدید که در دارالفنون تدریس می شد ، لوگاریتم علم برآورد ، تصوا حکمت فلسفه ، سفرنامه خوزستان ، سفرنامه حج مکه و . . .

نجم الدوله در زمينه هاي بسيار مهم ديگري نيز مبدع و پيشگام بود و خدمات ارزنده اي به اين مرز و بوم كرده است، از جمله: استخراج تقويم رسمي كشور ، تطبيق سالهاي قمري و ميلادي ، انجام پژوهش هاي اجتماعي ، اجراي برخي خدمات عمراني نظير سدسازي ، طراحي و اجراي نخستين سرشماري جمعيت تهران ، ترسيم نقشه دقيق و جامعي از شهر تهران و ديگر شهرهاي ايران و بسياري اقدامات علمي فرهنگي ديگر (رجوع شود به لينك). شخصيت علمي او چندان برجسته بود كه از او با عنوان «ذوالفنون»، «نيوتن و ارشميدس عهد» در كتابها ياد شده است. (براي اطلاعات بيشتر از آثار و خدمات این دانشمند برجسته کلیک کنید) خلاصه آنكه: من و پدرانم از تبار معلم صفت اوييم و اگر نام نجم بر ماست ، از شهرت آسماني اوست.

از نوادگان نجم الدوله و دیگر شخصيت هاي برجسته خاندان نجم،پدرپدربزرگم: دكتر علي نجم ملقب به اعلم الممالك (لقب پیشین:ناصرالحکما که به به فرزند ایشان منتقل شد) از نخستين دانش آموختگان چشم پزشكي دارالفنون بود كه اولين جراحي موفقيت آميز آب مرواريد را در ايران انجام داد. وی تأليفاتي چون "حفظ صحت" از خود به يادگار گذاشته است.همچنين فرزند او (عموي پدرم) دكترحسن نجم (ناصرالحكما) نيز جراح و چشم پزشك بود ، پدربزرگم ميرزا حسين خان نجم (علیم‌الدوله) نيز دانش آموخته چشم پزشكي دارالفنون بود. اما حرفه پزشكي را رها كرد و به مناصب آموزشي و امور فرهنگي و مذهبي روي آورد. او از نخستين كساني بود كه مهمترين انتشارات فرانسه نظيرآشت (Librairie Hachett)) را با مهر «خانه حسينيه» (Maison Hosseinyeh) به ايران وارد كرد.

ابوالقاسم نجم (نجم الملك) از ديگر نوادگان نجم الدوله، از رجال سياسي خوشنام و فاضل تاريخ ايران است  و آثار نجم‌الدوله و كتابهاي كتابخانه شخصي او توسط ايشان از سوی خاندان نجم به كتابخانه مجلس هديه شد.

اما مادرم، بانو زهرا شكوه نخجوان (خان نخجوان) ، قلب تپنده خانه، از سوي مادر، به خاندان بزرگ ادب و فرهنگ «ميرفخرايي» تعلق داشت. و اغلب اقوام نزديك مادری او از زن و مرد، معلم و صاحب مناصب آموزشی، مطبوعاتی و فرهنگي بودند. مادرم نیز در ابتداي راه،معلمي آغاز كرد ، اما به خاطر مراقبت از فرزندان و عشق به كانون گرم خانوادگي ، مديريت خانه و كاشانه را به كار بيرون از منزل ترجيح داد. او كه آيه مهر و فداكاري مادرانه بود ، از كودكي اهميت نقش مادر را عميقا به من آموخت و براي هميشه بامن عجين شد. خاندان پدري مادرم از افسران تحصيلكرده و عالي رتبه ارتش بودند.

و رجال تاريخي مهم  و ميهن دوستي چون سپهبد محمد نخجوان (خان نخجوان) چهارمین سپهبد تاریخ معاصر ایران: مورخ، سناتور،وزير جنگ ، استاندار خوزستان و فارس، رئيس دانشگاه نظام و ... از منسوبين نزديك مادر بودند. و حشر و نشر با آن ها نيز بسيار به من آموخت ، آخرين ملاقات هايم با امیر موثق در 19 سالگي به مناسبت رفت وامدهای مراسم عقد و ازدواجم رخ داد. و توانستم از سخنان شیرين وارزشمند، خاطرات و نصايحش بهره مند شوم. امیر موثق چند ماه پس از آن (1354) در 86 سالگی ما را برای همیشه ترک کرد.

امير موثق دانش آموخته دانشگاه نظام روسيه بود ، و به جز زبان روسی به فرانسه و انگليسي تسلط كامل داشت. از آثار تاریخی او كتاب دو جلدي «جنگ بين الملل دوم» و «جنگ يونان و تركيه» از اهمیت ویژه ای برخوردارند.

باري ادامه سخن از پيشينيان به درازا خواهد كشيد. به همين مختصر پاسداشت و ياد كردن از آنان در شرح زندگي خود بسنده مي كنم.

اميدوارم فرصتي دست دهد تا منحصرا درباره آنها به تفصيل بنويسم. به ويژه درباره پدرم: استعدادي استثنايي كه هيچگاه عملي نشد ، اما استعدادهاي بسياري از اطرافيانش را به ثمر رسانيد ، چشمه سيالي از عشق و معنويت كه سخاوتمندانه جوشید و در جان هر كه او را شناخت جاري شد ، اين چنين است كه غيبت جسمش ، حضور روحش را بيشتر به ياد مي آورد. شخصا پس از خداوند هرچه دارم از اوست و البته مادرم كه پيوسته با من است. و خدا را براي برخوردار كردنم از اين نعمت سپاسگزارم.

بی تردید رشد كردن در چنين فضاي خانوادگي ، گفت و گوها ، رفت و آمدها و ديده ها و شنيده ها و به ويژه تعليم و تربيت پدر در ايجاد گرايش من به آموزش، دانش و فرهنگ ، و شكل گيري ابعاد مختلف شخصيتي ام نمي تواند بي تأثير باشد.

از همان آغاز كودكي ، محبوب ترين بازي هايم بازي هاي نمايشي و اجراي نمايش هاي ساده آئيني و توام با خلاقيت هاي كودكانه با ديگر همسالان و دو برادر بزرگتر و خواهر كوچكترم بود. پدر به اصرار و پافشاري هاي من و وقوفش بر توانايي ها و انگيزه هايم ، در سن پنج سالگي ، يعني بسيار زودتر از سن معمول آن زمان ، با شرط و شروط مرا روانه دبستاني كرد كه روبروي منزلمان بود و من هر روز در آستانه در خانه مان ، با حسرت ناظر ورود و خروج شاگرد مدرسه اي هاي ارمك پوش آن بودم.

درمدرسه خيلي زود دريافتم كه به نوشتن علاقمندم و توانايي انتقال مفاهيم را از طريق نويسندگي و نمايش دارم . به اين ترتيب ، اجراي سخنراني ها ، دكلمه ها ، نويسندگي و برپايي نمايش ها را از كودكي در دبستان آغاز کردم، و در دبيرستان ادامه دادم. در دبستان و بعدها  در دبيرستان همشاگردي هاي ضعيف تر از خودم را درس مي دادم و به زودي دريافتم كه آموزش دادن را دوست دارم. پس از گرفتن ديپلم ادبي در هفده سالگي ، بلافاصله در كنكور دانشگاه شركت كردم و با آنكه همزمان در رشته حقوق هم پذيرفته شده بودم ، عليرغم همه مخالفت ها با راضي كردن پدرم و اعتماد و احترام او به تصميمات من ، نهايتاً در رشته مورد علاقه ام يعني هنرهاي نمايشي در دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران ادامه تحصيل دادم (همزمان به تدريس ادبيات فارسي و عربي در دبيرستان هم مشغول بودم) و بلافاصله پس از اخذ مدرك ليسانس ، براي ادامه تحصيل به پاريس رفتم و فوق ليسانس ، ديپلم تخصصي دكترا در رشته مطالعات تئاتري و نهايتا دانشنامه دكتراي تخصصي مطالعات تئاتري و هنرهاي نمايشي را با درجه بسيار عالي ، از دانشگاه سوربن پاريس دريافت كردم. (همزمان با گذراندن كارگاه هاي فيلمنامه نويسي)، پس از انقلاب به ايران آمدم و به سرعت جذب دانشگاه صدا و سيما شدم و به تدريس پرداختم. و در كنار آن تدريس دروس سينمايي و تئاتري را در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالي ديگر (نظير دانشكده سيما ، تئاتر دانشگاه هنر، دانشکده هنر های نمایشی دانشگاه تهران ، هنر و معماري دانشگاه آزاد ، دانشگاه سوره و ...) ادامه دادم. و تدريس، ديگر به صورت حرفه اصلي من درآمد. و در شمار معدود كساني قرار گرفتم كه به آرزوي ديرينه دوران كودكي خويش جامه عمل مي پوشانند.

عشق به تدريس كه از دبستان با من رشد كرده بود ، در دانشگاه ديگر برايم به صورت يك هدف درآمد. و به دنبال آن پژوهش و نگارش آثاري به ويژه درباره نمايش در شرق كه كمبود آن را در آن زمان احساس مي كردم و ضمنا علاقه سرشاري به آن داشتم و سفرهايم به ژاپن ، هند و چين ، اين انگيزه را تقويت كرد. همچنين تدریس دروس سينمايي و تلويزيوني ، و فیلمنامه نویسی كه از دهه 70 آغاز شده بود ، موجب كارگرداني چند فيلم و نگارش كتاب و مقاله هاي سينمايي ، تلويزيوني و مقايسه آنها با تئاتر شد. همچنين نگارش نمايشنامه و فيلمنامه به عنوان يك كار خلاقانه و وسيله بياني ، در واقع جايگزين سرودن شعر و داستان شد كه از نوجواني در من جاري شده بود و از دهه هفتاد به نوشتن فيلمنامه و نمايشنامه تبديل شد و در دو – سه سال اخير به موازات نگارش فيلمنامه، دوباره در من جريان يافت.

............................................................................................................................................................................................................

 تحصیلات 

دكتراي تئاتر و هنرهاي نمايشي ، از دانشگاه سوربن (پاريس3)  2006

کارگاه فيلمنامه نويسي دانشگاه سوربن (پاريس3)  2004

دیپلم دکترای تخصصی،مطالعات وعلوم تاتری،دانشگاه سوربن(پاریس3)،1978

کارشناسی ارشد ، مطالعات تئاتري ، دانشگاه سوربن (پاريس3) در سال 1977

كارشناسي ، هنرهاي نمايشي ، دانشكده هنرهاي زيبا ، دانشگاه تهران در سال 1355

سوابق تدريس در دوره‌هاي كارشناسي و كارشناسي ارشد :

دانشگاه  صدا وسيما از سال 1361تا1389

دانشكده سينما و تئاتر(دانشگاه هنر) از سال  1368تا1376 و پس از آن بصورت پراکنده.

دانشگاه  تهران ،پردیس هنرهای زیبا،دانشکاه ازاد،،دانشکده هنر ومعماری ، سوره و سایردانشگاه هاو موسسات آموزش عالی از 1380 تا کنون بصورت متناوب وپراکنده،

حوزه تبلیغات اسلامی از سال 1386 تا 1389

 عناوین دروس ارایه شده :

شناخت هنر های نمایشی 1 و 2

تاریخ نمایش در غرب

نمایش در شرق

ادبیات نمایشی شرق

سیر تحولات اجرا در نمایش

شناخت عوامل نمایش 1 و 2

مبانی هنر های نمایشی 1 و 2

مبانی نمایشنامه نویسی

اصول و فنون نمایشنامه نویسی

شناخت درام

تاریخ نمایش غرب

تاریخ نمایش شرق

ساختار شناسی درام تلویزیونی

تصویر نامه نویسی

کارگاه های متعدد فیلمنامه نویسی

فرهنگ و هنر اسلامی

تاریخ سینمای جهان

اقتباس برای فیلمنامه

کارافرینی در سینما

 کارگاه های نقالی وقصه گویی

راهنمایی و مشاوره های متعدد و داوری پایان نامه های دکترا ،کارشناسی ارشد و کارشناسی در زمینه تیاتر، سینما و تلویزیون

............................................................................................................................................................................................................

 عضويت هيئت‌هاي انتخاب و داوري :

 جشن سينماي ايران  دوره های مختلف

 جشنواره فجر (كانون مدرسان سينما)  دوره های مختلف

 جشنواره هنري و ادبي روستا ، 1375

جشنواره توليدات راديويي و تلويزيوني مراكز استانها ، 1379

جشنواره تئاتر كوثر ، 1379

جشنواره سيما ، 1380

جشنواره آثار دانشجويان فارغ التحصيلان دانشكده صدا و سيما ، 1380

جشنواره بين‌المللي فيلم كوتاه تهران ، 1382

جشنواره ملی وجشنواره فیلم کوتاه تهران،1383

جشنواره زنان فيلم‌ساز ، 1384

جشنواره تئاتر بانوان ، 1385

جشنواره تئاتر ماه ، 1385

جشنواره ملي فيلم دانشجويي ، 1386                                  

جشنواره آثار ويديويي فيلم فجر ، 1387

جشنواره فیلم پروین اعتصا می 1385

جشنواره فیلم رویش،1388

جشنواره فیلم تهران 1393

داوری ،مشاوره ودفاع پایان نامه های کارشناسی و کارشناسی ارشد از 1364 تا کنون،دکترا از1392

 ............................................................................................................................................................................................................

 عضويت شوراها و كميته‌ها :

شوراي طرح و برنامه سيماي استانها

شوراي مركزي كانون ايراني مدرسان سينما

كانون فيلمنامه‌نويسان

شوراي عالي داوری خانه سينما

كميته فرهنگي خانه سينما

شورای آموزشی دانشكده صدا و سينما

شورای آموزشی پايان‌نامه دانشكده صدا وسيما

شوراي طرح وبرنامه توليدات راديو و تلويزيون مراكز استانها

شوراي برگزاری دوره آموزشي زنان فيلمساز آسيا

شوراي طرح وبرنامه توليدات دانشجويي دانشكده صدا وسيما

كنگره سبك‌هاو شيوه‌هاي موسيقي و آواز تعزيه در ايران

گروه تیاتر شرق پژوهشکده هنر

شوراي گروه نمايش فرهنگستان هنر

عضويت در سازمان تحقيقاتي فرانسوی  لابراتور (قوم‌شناسي صحنه) ، وابسته به بخش فرهنگ و هنرخانه علوم انسانی پاريس ، 2006 Le laboratoire d'ethnoscenographie, maison des sciences de l'homme, Pari

مسئولیت هاومدیریت  های فرهنگی (گزیده):

مدیریت دوره آموزشي كوتاه مدت گويندگي و مجري‌گري ، 1365 ، راديو و تلويزيون

مدیریت دوره آموزشي كوتاه مدت گويندگي خبر تلويزيون ، 1365

مدیریت دوره آموزشي كوتاه مدت تهيه‌كنندگي راديوو تلويزيون ، 1366

سردبير نشريه دانشكده صداوسيما ، 1366

همكاري با حوزه هنري تبليغات اسلامي در زمينه آموزش مكاتبه‌اي در رشته نمايشنامه‌نويسي ، بازيگري ، كارگرداني ، 1369

رئيس جلسه سمينارسينماي بين‌المللي پس از انقلاب ، 1370

مسئول برگزاري كميته‌هاي سخنراني تئاتركوثر ، 1376

عضو شوراي دفتر بررسي و ارزيابي سازمان صدا وسيما ، 1376

همكاري در برگزاري دوره‌هاي آموزشي زنان فيلم‌ساز آسيا ، 1376

همكاري با مركز امورزنان در نهاد رياست جمهوري ، 1376

همكاري با مركز مطالعات و تحقيقات هنري ( فصلنامه هنر) ، 1377

عضو شوراي طرح و برنامه‌ سيماي استانها (معاونت مجلس و استانها) ، 1377 تا 1380و1389تا1392

مسئول برگزاري و رئيس نشست‌هاي جشنواره زنان فيلمساز ، 1383

همكاري با جشنواره فيلم كوثر در برگزاري نشست‌هاي فرهنگي هنري ، 1386

عضويت شوراي آموزشي و بخش آموزشي توليد از سال ، 1366

عضو شوراي طرح و برنامه توليد دانشجويي از تاريخ 1387 تاكنون

عضو شوراي آموزشي وتحصيلات تكميلي دانشكده صدا و سيما از 1386تا1389

مدیر مرکز علمی-کاربردی رسانه (دانشکده صدا و سیما) از 1386 تا 1388 

سرپرست ورییس پژوهشکده هنر فرهنگستان هنر ، 1389تا1391

............................................................................................................................................................................................................

سخنرانی ها

فرم ورود

×